به نقل از هِنري فورد،
چه فکر کني که مي تواني، يا فکر کني که نمي تواني، در هر دو صورت حق با توست
به نظر من هم حق با او بود.
باور، سوختِ محرک بازاريابان شبکه ايست و قدرت و ضعف شما در کارتان با اندازه ي باورتان
متناسب است. شما بايد:
به کسب و کارتان باور داشته باشيد.
به شرکتي که با آن همکاري مي کنيد باور داشته باشيد.
به فرصت کاري و يا محصولاتي که معرفي مي کنيد باور داشته باشيد.
و بالاتر از همه... بايد به خودتان باور داشته باشيد.
وقتي به خودتان باور داشته باشيد، خود را از بندِ توقعات و فعاليتهاي ديگران آزاد کرده و آماده ي
روبه رويي با نوسانات و پيچ و خمهاي رشدِ کسب و کارتان مي شويد.
عدم اعتماد به نفس، سرعتتان را کم می کند. اگر پيش از شروع، ترديدهاي خود را دور بريزيد،
مي توانيد سريع تر و روان تر به سوي اهدافتان حرکت کنيد.
گفتن « خودت را باور کن » ساده است ولي بسياري از ما احساس ترديد و بي کفايتي را در خود
نگه مي داريم. پس اول ببينيم شما باورهاي خود را چگونه به دست آورده ايد.
اغلب باورهاي شما در زمان نوجواني شکل گرفته اند - از پيامهاي ارسال شده توسط والدين يا
افراد مؤثر ديگر در زندگي شما از قبيل هم سن و سالان يا آموزگاران شما.
همه ما آنقدر خوش بخت نبوديم که در محيطي فرهنگي بزرگ شده باشيم. جايي که اطرافيانمان
اهميتِ شکل گيري اعتماد به نفس ما را مي دانستند. افرادي که ما را بزرگ کرده اند احتمالا پيامهاي
نادرستي به ما داده اند که ناشي از ضعفهاي خودشان يا بازتابي از تزلزل درونيشان بوده است.
باقي ما، عليرغم بهره بردن از حمايت عشقي، احتمالا در شنيدن يا به خاطر سپردن آنچه
مي خواستيم، سليقه اي عمل کرده ايم. به دلايل گوناگون، مثلا چون يکي از آن بچه باحالهاي مدرسه
نبوديم، شروع کرديم به چسباندن وصله هاي منفي به خودمان و قبل از آنکه به خودمان بياييم، اين
وصله ها در تار و پود ما فرو رفتند و اثر کردند.
ادامه دارد...
نظرات شما عزیزان: